نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: تبعیض قائل شدن بین خانواده خود و همسر

4523
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2019
    شماره عضویت
    40953
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    تبعیض قائل شدن بین خانواده خود و همسر

    با سلام
    من و همسرم بیشتر از 4 سال هست که ازدواج کردیم و باوجود تمام مشکلات و موانعی که از ابتدا سر راه ازدواجمون بود از قبیل عروسی گرفتن یا نگرفتن یا تاریخ عروسی و جشن و مراسم و اینجور مشکلاتی که معمولا خیلی تو خانواده های ایرانی شایع هست یه مراسم گرفتیم و رفتیم سر خونمون، تقریبا مشکلی نداشتیم تو این مدت غیر از مشکل خانواده- همسر من خیلی خیلی از نظر عاطفی به خانوادش وابسته است از نظر احساسیو همین باعث میشه هنوزم که هنوزه هفته ای 2 بار یا گاهی 3 بار مادر و پدر یا خواهرشو ببینیم که گاهی من با این موضوع مشکل داشتم و با بحث و مقابله کمش میکنم یا گاهی تن به رفتن میدم البته ناگفته نماند من با تمام بی عدالتی که در قبال من و خانوادم کردن باز هم بهشون احترام میزارم و تا وقتی که تو جمعشون هستم سعی میکنم بهم خوش بگذره و باهاشون معشرت میکنم- فقط همین نکته رو بگم که من 4 سال عید نوروز رو هر سال با اونا تعطیلات رو سپری کردم- پدر و مادر و خواهر همسرم- تقریبا هر سال که رفتم سفر نه اینکه بهم خوش نگذره ولی یه جورایی اذیت میشدم و میگفتم دیگه اینکارو نمیکنم که باز هم کوتاه می اومدم- تا اینکه امسال تعطیلات تصمیم گرفتم که با مادر و برادر خودم سفر برم که بازهم همسرم پیشنهاد داد که میتونن اونا بیان و خانواده خودش هم بیان و هر جا که رفتیم دو تا خونه میگیریم که خیلی شلوغ نباشه و اینکارو کردیم، نشون به این نشون که از در خونه که راه افتادیم همسرم اصلا منو ندید و مدام به پدر و مادر و خواهر و دامادشوون احترام و عزت میزاشت و از اونجایی که سفرمون طولانی بود و با ماشین می رفتیم هر جا که توقف میکردیم همسرم پیاده میشد و می رفت طرف مادر و خواهر و سگهای خواهرش و با اونا بازی میکرد و لازمه بگم که من هم تو ماشین خودمون ننشسته بودم وبخاطر کمبود جا تو ماشین خودمون بیشتر راهو تو ماشین پدر همسرم نشسته بودم یا اگرم تو ماشین خودمون بودم کنار همسرم ننشسته بودم، حتی وقتی به مقصد رسیدیم دو تا خونه گرفته بودیم که تا رومو بر میگردوندم همسرم میرفت خونه اونا و یه بار با ما غذا میخورد و یه بار به هوای بازی با سگها میرفت پیش اونا- وقتی بیرون میرفتیم با من راه نمیرفت، کنار من نبود، وقتی عکس میگرفت بیشتر سعی میکرد از بابا و مامانش بگیره و من که تقربا هیچ و مادر و برادرمم که کلا هیچ... و حتی اینکه وقتی بیرون مرفتیم و یه جا با اون خانواده قرار میزاشتیم تا از دور اونارو میدید مثل بچه ها میدوید و میرفت پیش اونا و اصلا انگار نه انگار که من همسرشم، وقتی دوچرخه سواری میکردیم برادرم و همسرش با هم بودن و خواهر همسرم و همسرش با هم میرفتن ولی همسرم من سگ خواهرشو گذاشته بود تو سبد دوچرخه و هر جا که خواهرش میرفت اونم بود ....این قضیه تا چند روز ادامه داشت تا اینکه باهاش صحبت کردم و گله کردم که از برخوردت ناراحتم که اونم گلایه کرد که تو همش به مامانت می چسبی و خلاصه یه کمی سعی کرد بهتر شه ولی کل مسیر برگشت دوباره همون برنامه ها بود، نه اینکه ببینه من چی میخورم نه هیچی، نه یه احوالی بپرسه.... منم بعد از برگشت با خودم عهد کردم که دیگه این اتفاق نیفته- قبلا هم پیش اومده بود که تو خونمون مهمونی باشه و تا هرساعتی که خواهرش بیاد همه رو نگه داشته و یه بار برادر من دیر اومد که میخواست شامو حاضر کنه که منم گفتم نه باید صبر کنی برادر بیاد، یا دیده بودم که وقتی مهمونیه تمام هوش و حواسش به خانوادش هست و نه من و خانوادم... طی این سالها تمام اختلاف ما این بود که عیده یا تعطیلیه اون میگفت بریم خونه مامان من و من میگفتم بریم خونه مادر من... بیشتر مشکلاتمون اینجوری بوده یا اینکه یه بار مادر و برادرم اومده بودن خونه ما به صرف صبحانه و بعد از صبحانه همسرم گذاشت رفت مثلا دنبال مامان و باباش که بیارتشون پیش ما و رفت و 4 ساعت بعد اومد و مادر و برادرم گذاشتن رفتن ولی هیچوقت به روم نیاوردن که ناراحت شدن مخصوصا برادرم... ضمن اینکه برادرم خیلی خیلی به همسرم احترام میزاره با اینکه بزرگتره و خیلی همسرمو دوست داره.... تا شب گذشته.... مادر من چند بار بود خونه خانواده همسرم مهمونی بوده و اومده بوده و بعد از فوت پدرم که سال گذشته اتفاق افتاده بود خانواده همسرم چندین و چند بار به مادرم محبت داشتن- خلاصه بعد از چند وقت مادرم خواست خانواده همسرم : مادر و پدر و خواهر و داماد و پسر و عروسشونو مهمون کنه و تصمیم گرفتیم بریم پارک و رفتیم و برادرم هم بود و با ماشینش پشت ماشین ما داشتیم میرفتیم که گویا ماشینش خراب میشه و ما متوجه نمیشیم و میریم و میرسیم به مقصد و تا میرسیم همسرم زود زنگ میزنه به خانوادش که کجایین ما رسیدیم زود بیاین و اصلا پیگیر نمیشه که برادر من کجاست که من خودم زنگ میزنم متوجه میشم که اونا تو راه موندن- از جای که ما بودیم تا جایی که برادرم بود با ترافیکش شاید 20 دقیقه راه بود و با اینکه همسرم مهندس مکانیکه و کارش خودروییه اصلا بلند نشد که بره و چند بارهم بهش گفتم که برو ببین چیکار میتونی بکنی میگفت کاری نمیتونم بکنم باید ماشینش خنک شه بیاد... نشون به این نشون که تا سه ساعت خنک روشن نشد و همسرم بیخیال بیخیال بود و رفته بود ماشین دامادشونو تعمیر میکرد و مادرم و من بسیار دلنگران و ناراحت برادرم بودیم، بعد از اینکه ماشین دامادشونو درست کرد همش اومد با سگای خواهرش بازی کرد و بازهم بیتوجه به همه چی بود .. طوری که من خودم واسه اولین بار جوجه رو به سخ کشیدم و فقط بهش گفتم آتیشو درست کنه... خلاصه کار ماشین برادرم ساعت 10 شب تموم میشه و زنگ میزنه که دیگه حوصله نداره و نمیاد که من هم بهش اصرار میکنم که مامان خیلی ناراحته و بهمون خوش نمیگذره که اومد و وقتیکه داداشم اومد و داشت سلام علیک میکرد همسرم داشت آتیش روشن میکرد و از صدای اونا حتی برنگشت سلام بده که بازهم من صداش کردم که دادشم اومده اونم با تعجب سلام سلام گفت که مثلا نشنیدم صداتو.. خلاصه این دیگه ته ماجرا بود و من تا حالا اینهمه بی احترامی رو ازش ندیده بودم... من به شدت ازش ناراحتم... مادر و برادرم هم بسیار زیاد از چهرشون ناراحتی میبارید... حالا موندم چیکار کنم...صحبت کنم؟؟!! اگه به صحبت بود که یه بار این موضوعو صحبت کردم! بهونه میاره و توجیه میکنه... تلافی کنم؟؟ اینکه بدتر و بدتره و در شان من نیست... ممنون میشم راهنمایی کنید

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : تبعیض قائل شدن بین خانواده خود و همسر

    با سلام خدمت شما دوست عزیز
    این میزان وابستگی و توجه هریک از شما به خانواده ها می تواند برای زندگی مشترک شما آسب به همراه داشته باشد و نیاز است که با یکدیگر در زمان مناسب و به شیوه مناسب که ادامه باهم در مورد آن صحبت خواهیم کرد با همسرتان در مورد مشکلاتتان صحبت کنید .
    1. هریک از شما چند سال دارید؟
    2. تا بحال همسرتان در مقابل شما در مورد خانوادیتان و یا ناراحتی در مورد آنها با شما صحبت کرده اند؟
    3. زمانی که در مورد بی توجهیشان به خودتان صحبت می کنید ایشان چه واکنشی نشان می دهند؟
    4. روابط عاطفی و جنسی شما زمانی که خودتان تنها در منزل هستید چگونه است؟
    5. به چه شیوه ای مشکلاتتان را با یکدیگر در میان می گذارید؟

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2019
    شماره عضویت
    40953
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تبعیض قائل شدن بین خانواده خود و همسر

    من 34 سالمه و همسرم 36
    هیچوقت هیچ گله و شکایتی از خانواده من نداشته که مثلا بی حرمتی بهش شده یا بی توجهی ولو اینکه خانوادم واقعا براش احترام زیادی قائلن
    هر وقت هم از بی توجهی میگم یه بهونه ای میاره، میگه مثلا تو دائم تو خونه کار میکنی منم میرم پی کارهای خودم (این تو خونه)- خیلی موبایل تو دستشه- شبا دیرتر از من میاد تو رختخواب- قبلا هم میمومد با گوشی میومد که من خیلی اعتراض میکردم- وقتایی هم که تو جمع بودیم و بعدش من اعتراض کردم که تو بی توجه بودی بهونه میاره که تو سرت گرم بود مثلا با مامانت بودی یا با فلانی صحبت میکردی یا من بهت میگم بیا نمیای-اون منظورش اینه که وقتی با جمع هم هستیم میگم بیا بیا با خانواده من باش و اگر هم مادرت که به امید ما اومده با ما تنها بمونه مشکل خودشه ... ما باید باهم باشیم
    روابطمون خیلی هم بد نیست خیلی هم خوب نیست... هر شب تو این چهارسال پیش هم خوابیدیم فقط یکی دو مورد بوده که با قهر از هم جدا خوابیدیم ولی از نظر روابط زناشویی شاید متوسط هفته ای یک بار باهم رابطه داشته باشیم- تقریبا دو ماه هست اخیرا که قصد بارداری داشتم و تو اون مدت خاص یکم بیشتر از حد همیشگی بوده- که روی این موضوع هم قطعا باید بیشتر فکر کرد
    اویل ازدواج سعی میکردم نوشتاری باهاش صحبت کنم هروقت هرچیزی ناراحتم میکرد براش نامه مینوشتم و فقط و فقط اوایل یکم جواب میداد ولی بعد از این قضیه باهم صحبت میکردیم و بهش گفتم که از این کارات ناراحتم حتی اخیرا یه موردی بود که شاید خیلی مسخره تو جمع دوستا بودیم و به من با داد گفت که دیگه تو حرفا نپر که منم همون شب وقتی اومدم خونه بهش گفت یکبار دیگه اینجوری با من صحبت کنی دیگه بر نمیگردم خونه و مراقب رفتارت باش که اونم عصبانی شد و گفت که من داشتم صحبت میکردم تو توی حرف من پریدی...درصورتیکه اصلا اینطور نبوده و داشت یه چیزی و تعریف میکرد و من خواستم تکمیلش کنم گفتم...درهرصورت اون شب هم با دعوا تموم شد ولی قهر نکردیم

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : تبعیض قائل شدن بین خانواده خود و همسر

    دوست عزیز نیاز است که در زمان مناسبی که همسرتان از ظنر روحی در شرایط بهتری قرار دارند و شما تنها هستید در مورد نیازهای خودتان با ایشان صحبت کنید و البته دقت داشته باشید که از مقایسه کردن خودتان با خانواده ایشان خوداری کنید و سعی کنید تنها در مورد نیازهایتان صحبت کنید و اینکه بودن ایشان در کنار شما و توجه بیشتر به زندگی مشترکتان می تواند برای شما چه احساسی را ایجاد کند.
    بهتر است از درگیری و تمرکز بر رفتارهای خانواده همسرتان بپرهیزید چون می تواند باعث ایجاد مشکلات در زندگی مشترکتان شود . سعی کنید به همسرتان توجه بیشتری داشته باشید و محیط خانه و روابط خودتان را جذاب تر کنید تا ایشان علاقه بیشتری به تنهایی و ماندن در خانه داشته باشند از سرزنش ایشان خوداری کنید مخصوصا بخاطر رفتارهای دیگران از جمله خانواده ایشان .
    زمانی که می خواهید در مورد نیازها و احساساتتان صحبت کنید اگر از خانواده ایشان نام ببرید ممکن است موضوع اصلی فراموش شود و ایشان در مقابل شما جبهه گیری کنند .
    از قهر کردن بپرهیزید و مخصوصا از جدا کردن رختخواب خود چون می تواند میزان فاصله و مشکلات شما را بیشتر کند .

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2019
    شماره عضویت
    40953
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تبعیض قائل شدن بین خانواده خود و همسر

    بعض وقتا دیگه هیچی نمیگم چون احساس میکنم تاثیری نداره، هر وقت گفتم یه چند روزی محتاط تر نسبت بهم رفتار میکنه بعدش دوباره فراموش میکنه.. بچه که نیست دوست ندارم هر دقیقه غر بزنم و گله کنم واسه همین بیشتر وقتا دیگه هیچی نمیگم... به دامادشون پول قرض داده بعد چند وقت بهم گفته بعد گفت تا آخر خرداد میگیره و هنوز نگرفته.. من سعی میکنم گله نکنم میگم حالا چه اشکالی داره طرف یکی دوبار به داد ما رسیده خب یه بارهم ما کمکش کنیم ولی نباید به من گفت؟؟؟
    من هم شاغلم و کار تمام وقت تا غروب دارم و 90درصد مواقع هیچ تماسی ما در طول روز نداریم گاهی یه بار سریع و گاهی 2 یا سه تا اس ام اس و گاهی در این حد که زنگ میزنه و میاد دنبالم بعد از باشگاه و بیشتر وقتایی هم که زنگ میزنه میگه شب بریم خونه مامانم؟ یا من یه کاری خونه مادرم دارم باید شب بریم اونجا.. اینطور که من نه جایی برنامه بزارم نه شام درست کنم

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2019
    شماره عضویت
    40953
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تبعیض قائل شدن بین خانواده خود و همسر

    ممنونم از پاسخ سریعتون

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : تبعیض قائل شدن بین خانواده خود و همسر

    موفق باشید

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تبعیض بین فرزندان
    توسط afsoon23 در انجمن روابط والدین و فرزندان
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 10-22-2016, 12:22 AM
  2. تبعیض بین فرزندان
    توسط 127128 در انجمن روابط والدین و فرزندان
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 08-16-2016, 05:09 PM
  3. تبعیض میان فرزندان
    توسط مامان عسل در انجمن روابط والدین و فرزندان
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 01-28-2016, 02:09 AM
  4. معیارهای یک ازدواج موفق
    توسط ملکه اسمان در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 01-03-2015, 02:53 PM
  5. خانواده و تبعیض بین فرزندان
    توسط a127 در انجمن مشکلات فرزندان
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 09-09-2014, 12:55 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد